معنی خیمه در جدول

حل جدول

خیمه در جدول

چادر, سرادق.

فرهنگ عمید

خیمه

چادر
* خیمه زدن: (مصدر لازم)
برپا کردن خیمه،
[مجاز] اقامت کردن،


جدول

[جمع: جداول] مجموعه‌ای از خط‌های افقی و عمودی به‌صورت خانه‌های شطرنج،
دیوارۀ کوتاه بتونی در کنار جوی آب، میدان، پیاده‌رو، خیابان، و امثال آن،
(هنر) در تهذیب، خطوطی که برای تزیین، بین سطرهای کتاب یا چهار گوشۀ کاغذ، به‌صورت متوازی رسم می‌کنند: جامی، سواد عشق تو آمد زبور عشق / مستغنی از تکلف تذهیب و جدول است (جامی: ۶۲)،
[جمع: جداول] [قدیمی] نهر کوچک، جوی آب: دوات من ز برون جدول و درون دریاست / نهنگ و آب سیاهش عجب بدان مانَد (خاقانی: ۸۵۷)،
(نجوم) [قدیمی] خطوطی متوازی و متقارن که برای حرکت ستارگان رسم می‌کردند: لاجرم چون سطاره راست بُوَد / نتواند که کج رود جدول (سعدی۲: ۶۵۳)،
* جدول کلمات متقاطع: جدولی با شکل هندسی و ستون‌های عمودی و افقی که در خانه‌های آن باید حروف کلمات خواسته‌شده در شرح جدول را نوشت،

فارسی به عربی

خیمه

خیمه، ستاره، کوخ، معبد


جدول

اخدود، قائمه، منضده

لغت نامه دهخدا

خیمه

خیمه. [خ َ م َ] (اِخ) رستاقی است از رساتیق طائف. (از معجم البلدان).

تعبیر خواب

خیمه

گر بیند که خیمه از بهر خویشتن زد یا کسی از بهر او زد و آنجا نشست. اگر سپاهی بود، مال یابد به قدر بزرگی و کوچکی آن. اگر بازرگان بود، سفر کند و از آن سفر مال و منفعت یابد. اگر خیمه سیاه و بزرگ بیند، دلیل غم و اندوه است. اگر خیمه کهن و دریده بیند، دلیل است که به او مضرت و زیان برسد. - محمد بن سیرین

اگر بیند از خیمه بیرون رفت، دلیل که از شرف و بزرگی بیفتد. اگر بیند پادشاه به خیمه اش نشسته بود، کارش نکو گردد و بر دشمن ظفر یافته، کارش به نظام شود و خیمه در روز به خواب دیدن، کسی بود که کار شاهان و بزرگان بهم پیوندد و مهیا دارد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

محمدبن سیرین گوید: اگر بیند که خیمه از بهر خویشتن زد یا کسی از بهر او زد و آنجا نشست. اگر سپاهی بود، مال یابد به قدر بزرگی و کوچکی آن. اگر بازرگان بود، سفر کند و از آن سفر مال و منفعت یابد. اگر خیمه سیاه و بزرگ بیند، دلیل غم و اندوه است. اگر خیمه کهن و دریده بیند، دلیل است که به او مضرت و زیان برسد. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند از خیمه بیرون رفت، دلیل که از شرف و بزرگی بیفتد. اگر بیند پادشاه به خیمه اش نشسته بود، کارش نکو گردد و بر دشمن ظفر یافته، کارش به نظام شود و خیمه در روز به خواب دیدن، کسی بود که کار شاهان و بزرگان بهم پیوندد و مهیا دارد. -

فرهنگ معین

خیمه

شب بازی (~. شَ) [ع - فا.] (اِمر.) نمایش عروسکی. یکی از هنرهای نمایشی که در آن عروسک ها را از پشت پرده یا خیمه کوچکی به وسیله سیم یا نخ به حرکت درآورند و یک تن از داخل خیمه به زبان آن ها سخن گوید.


جدول

نهر کوچک، جوی آب، لبه جوی آب.4- مربعی شطرنجی که بر خانه های آن حرف یا عدد نویسند، ضرب جدولی که در آن حاصل ضرب اعداد را می نویسند، ِ کلمات متقاطع جدولی که برای سرگرمی طررح ریزی می شود و باید خانه های آن را [خوانش: (جَ وَ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

جدول

‎ جوی جویک، پکمال (خط کش)، سمیره (خط)، پیچازه پیچازی (اسم) نهر کوچک جویک جویچه، جوی آب، خطوطی که از طلا و شنگرف و جز آن گردا گرد صفحه کشند. -4 خطوط متوازی و متقاطع که منجمان در حرکات کواکب کشند، طرح نقشه. -6 (سحر) صور مربع یا کثیرالاضلاع و یا دایره که در آنها بانواع مختلف اسامی یا علایم محاط بخطوط مرموز سحری می نگاشتند. -7 مربع یا مربع مستطیلی که بر کاغذ کشند و آنرا توسط خطهای عمودی و افقی موازی بخانه های شطرنجی تقسیم کنند، افزار آهنی که بدان خطوط کشند. جمع: جداول. یا جدول شطرنجی. جدولی که خانه های شطرنجی داشته باشد. یا جدول ضرب. جدولی که در آن حاصل ضرب اعداد را نویسند.

مترادف و متضاد زبان فارسی

جدول

طرح، نمودار، جو، جویبار، نهر

عربی به فارسی

جدول

نهر , برنامه زمانی , زمان بندی کردن , مسیل

واژه پیشنهادی

جدول

پازل

معادل ابجد

خیمه در جدول

902

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری